من زنده ام....

ساخت وبلاگ

شاید یک روزی بیاید و دیگران و حتی خودم بخواهم، چرا به این نقطه رسیدم که دیگر از درد هایم، حتی به خانواده ام، هم چیزی نگویم....

جوابش فقط یک کلمه است....

تو را بفهمند....همان طوری که هستی....

اما نمی‌خواهند و نمی‌توانند...

و سکوت و نقاب بر صورت زدن و دم نزدن....

چرا که می‌خواهی برای خودت دلسوزی کنی و تو را بس است...دردت...

و تحمل کلمه ای دیگر را نداری....

آرامی و با قلبی مطمئن....توکل می کنی به رضای خدا...

سخت و جان سوز....اما باور داری که مقصد شیرین است!

مثلا آن شبی که خواهر خواست بیایند شام خانه مان و من در درد غوطه ور بودم و حتی نمیتوانستم از جایم بلند شوم....

آن روزی بود که تازه برای دومین بار ،بچه ام از دست رفته بود...

میهمانی برگزار شد....

آمدند و رفتند و من با وجود کمک بسیار.... اهل خانه....حتی دلم میخواست....از درد فریاد بزنم، اما چیزی نگفتم....

چون حوصله ترحم و حرف های تکراری را نداشتم...

درد خودم را تنهایی به دوش کشیدم و دم نزدم....

به یاد درد های زینب زجه زدم و صبوری کردم...

دلم مهربانی های مادرم را می خواست و اما....سکوت کردم...

از هر چه بوی غذا بود...بدم می آمد و از آشپزی متنفر بودم...

اما رفتم با صندلی جلوی گاز...

سوپ شیر درست کردم...پیاز نگینی سرخ کردم و مایه ماکارانی درست کردم و فکر کردم به جمله یک نفر...که می گفت....به خودت برس...

قرص آهن خوردم و برای خودم...کاچی درست کردم....

تنهایی خوردم و باز به حرف های چندش آور پرستار فکر کردم که برای چی مواظب نیستی تا حامله نشوی!!!

و اینکه من منتظرم....آن عشقی که در خواب دیده امش....

آن جان شیرینی که می دانم....نوبت در آغوش کشیدنش....انشالله نزدیک است....

من نا امید نمی شوم....وقتی که دیشب در آن سیاهی و سردی برمی‌گشتیم به خانه و از خدا جانم خواستم به حق جواد الائمه کمکم کند....

نشانه اش باشد....باران....

و صبح که باریده بود....من هم دوباره آغاز کردم‌‌.....

اگر زینب س توانست که ببیند و تحمل کند.....من هم می توانم انشالله با نظر خودش...

دوست نداشتم بیایم و این ایام شاد....خاطری را مکدر کنم...

اما چون اینجا زندگی واقعی است و نه رویا....پر از شادی و غم....

من نیز نوشتم....

ایام می گذرد انشالله.....

پی نوشت

ممنونم از اینکه هستید...نظرات رو تایید می کنم. توان پاسخ ندارم

مگر میشود؟!.........
ما را در سایت مگر میشود؟!...... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tast-good بازدید : 35 تاريخ : يکشنبه 8 بهمن 1402 ساعت: 2:43