شام در زیر آسمان

ساخت وبلاگ

همین طور که کلافه جلوی تلویزیون دراز کشیده بودم و حالت تب داشتم و سرم درد می کرد، اتفاقی قرار شد که شام را ببریم روی پشت بام.

خودم را کشان کشان بردم بالا. البته ما چون طبقه سوم هستیم، خیلی نزدیک هستیم.(کلا سه طبقه است ساختمان)

چیزی که شگفت زده ام کرد این بود که واقعا هوای بالا خنک بود.

آنقدر که چند تا عطسه کردم. اما واقعا خنکی و خوردن شام در هوای آزاد چسبید.

بعد هم روی منقل یک قوری کوچک گذاشتم و چای درست کردیم.

برای خودمان پیک نیک آمده بودیم.

آنقدر  هوا تمیز بود که ستاره ها دیده می شدند.

گمانم ساختمان روبرویی که خیلی هم مشرف هستند، کلی میان برنامه دیدند.

دلم خواست یک ویلایی داشتیم که هیچ ساختمانی روی آن مشرف نبود.

البته بعد از اینکه آمدیم تا دو شب، ظرف های مانده را شستم و کلی تمیز کاری دیگر.

گاهی همین اتفاقات کوچک هم کلی حال آدم را خوب می کند.

خدا راشکر به همه نعمت هایش.

مگر میشود؟!.........
ما را در سایت مگر میشود؟!...... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tast-good بازدید : 82 تاريخ : پنجشنبه 23 تير 1401 ساعت: 15:48