کتاب مونس همیشگی

ساخت وبلاگ

در انباری را که باز می کنم، چشمم می خورد به کیسه کتاب هایی که قبل از رفتن به سفر دور و دراز، امانت گرفته بودیم...

چه قدر خوشحال شدم که اکثرشان را خواندم...

و با اینکه کلی بار سنگینی بود، باز هم در میان جنگل و دشت از کیفم در می آوردم و می خواندم....

کتاب موجود عجیبی است...به نظرم من که دست و پا هم دارد...

چشم و گوش هم دارد...گاهی که با تمام وجود بخواهی بخوانی...دستت را می گیرد و با خودش می برد...آن دور ترها...جایی که نمی دانی کجاست...فقط به خودت که می آیی، می بینی که چه قدر خوب شده است حالت....

فقط اینکه کتاب امانت، از خط قرمز های من است...

شاید یک چیزی در مایه های طلا برای زن های دیگر...

مواظبش هستم...

روزگارتان همیشه پر کتاب....

مگر میشود؟!.........
ما را در سایت مگر میشود؟!...... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tast-good بازدید : 55 تاريخ : دوشنبه 6 شهريور 1402 ساعت: 23:40