مجادله نکن...

ساخت وبلاگ

مدت هاست که دیگر با کسی بحث نمی کنم...نظراتم برای خودم عزیز است ولی سعی نمی کنم که آنها را متقاعد کنم....

من راهم را می روم...مطمئن هستم که باید همین طور پیش بروم...

اما قبل تر ها اینگونه نبود....

اگر کسی مخالف من فکر می کرد، اذیت می شدم و دلم می‌خواست یک جور راضی اش کنم.

البته در مواردی که همه از نزدیکان بودند و شاید آنها یک طوری می‌خواستند به من نظرشان را غالب کنند...

بعد از مدتی به این نتیجه رسیدم، که نیازی نیست جنگ و جدال و آخر سر پیروزی یک نفر!

مگر ما چه قدر جان داریم و اعصاب که بخواهیم این طور وقت و انرژی مان را هدر بدهیم و از زیبایی های زندگی خودمان را محروم کنیم....

به کسی که برخورد کنم و او سر موضوعی بگوید تو اشتباه می کنی...

من با صبر و حوصله می گویم...من این طور فکر نمی کنم و تمام....

مهم نیست که بپذیرد...مهم نیست که من راضی اش کنم یا نه....

همین قدر که طرف مقابل بداند من چه فکری دارم، کافی است...

در عمل خواهد دید که من کار خودم را می کنم...

اما چیز اشتباه و بی نهایت خنده داری که در این شبکه ها می گفتند...ادم های سمی زندگی ات را حذف کن!! واقعا چیز بی ادبانه ای ایست...

ما چنین مفهومی را نه در دین و در فرهنگ دیرینه مان نداریم...

اگر کسی با تو مخالف است و حتی تو را اذیت می کند...نباید این قدر ضعیف باشی که بخواهی او را ترک کنی....

باید بمانی و در موضع قدرت و ادب، با او زندگی و معاشرت کنی....

هر که باشد...همسر...مادر شوهر...فامیل بد دهن...

اما تو سکوت می کنی...نه از ضعف...بلکه از شعور و اطمینان...

لبخند میزنی..نه از حماقت...بلکه از تفکری که می دانی حق با کیست..

تو صبوری می کنی و نتیجه اش را می بینی...

ادب همیشه راه حل خوبی هست...

صبر گرچه دیر جواب می دهد...اما بالاخره همه می فهمند که تو ادبیاتت فرق دارد و منطق می شناسی....

با تو می شود حرف زد...نه با بحث و جدل...

تو پیروزی در نهایت....

چون اگر ایمان داشته باشی به خدا..و بشناسی که مومن جدا را رها

می کند، گرچه حق با او باشد....

این تفکر باعث ارامش واقعی است....

مگر میشود؟!.........
ما را در سایت مگر میشود؟!...... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tast-good بازدید : 50 تاريخ : سه شنبه 11 مهر 1402 ساعت: 1:22