ما را دریاب...

ساخت وبلاگ

دیروز بعد از مدت ها که داشتم به کتاب خانه نگاه می کردم و مرتب

می کردم...لای کتاب ها...کتاب " کریمه اهل بیت" را دیدم.نوشته

علی اکبر مهدی پور.... شاخم داشت در می آمد...

این کجا بود؟!

من مدت ها بود که می دانستم، کتاب خوبی راجع به بانو دارم...

اما اسمش را هم از یاد برده بودم....چون همان شبی که از کانال کتاب های دست دوم خریدم...گم شده بود.

دیروز نشستم روی مبل و همه کارها را رها کردم...

خواندم و اشک ریختم...خواندم و خجالت کشیدم از خودم....

از بی معرفتی نسبت به بانو....

از اینکه چرا قدر نمی دانم....

یک مساله دیگری هم بود، که فکر می کردم هر بار که حرم می رفتم...ته دل خودم حس می کردم...یک دلخوری هست.‌‌

یک مکاشفه ای در این کتاب نوشته شده بود....که حس کردم دقیقا جواب حال من است...و علت برایم آشکار شد.

جریان از این قرار بود، که من چند سالی بود...اصرار می کردم فرشهای نو و زیبا بخریم.تنها فرش خانه مان فرش جهیزیه ام بود که فرسوده و کهنه شده.

آنقدر فشار می آوردم که خودم هم خسته و نامید شده بودم.

فکر می کردم که کارم بد نیست.

توجیهش هم، زیبایی خانه است.

اما دقیقا نکته همین جا بود.

جایی که نقش و نگار دنیا زیاد باشد، بانو آنجا را دوست ندارند‌. همانند مادرشان زهرا س.

دلم از خودم گرفت...از این دست و پا زدن بیهوده و غصه نافرجام...

داشتم با خودم چه کار می کردم؟!

همه جانم...همه عشقم و بهانه زندگی ام....

که اگر نبود اینجا....من هم نبودم....همان ده یازده سالگی...که با وانت آقاجان آمدیم قم...و امتحان ورودی جامعه...

وقتی قبول نشدم...وقتی صبحش موقع برگشتن رفتیم حرم...

و با چشم گریان از حضرتش خواستم که کاری کند در قم بمانم.....و لطف فرمودند و مرا قبول کردند....

زندگی دوباره ای پیدا کردم در قم...

کنار ایشان رشد کردم...همانند معلمی برایم بودند....

اما من چه؟ هفته به هفته هم حرم نمی رفتم...

اینجا دقیقا نکته ای بود، که مرا متنبه کرد...که زر و زیور دنیا را فراموش کن...اگر ما را می خواهی....

رهایش کن از ته دل...

من هم پذیرفتم...به دیده منت.

بعد هم که متوجه شدم روز تولدم با وفات بانو یکی است...

این درس و این توفیق زیارت شبانه که میسر شد....

حرمش را همانند قبل...آرامش بخش...جان فزا... یافتم....

خدا را هزار بار شکر....بابت این دیدار....

بابت حضور بانو حضرت معصومه جان در قم....

ما را بپذیر بانوی من....

مگر میشود؟!.........
ما را در سایت مگر میشود؟!...... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tast-good بازدید : 25 تاريخ : چهارشنبه 3 آبان 1402 ساعت: 14:31